سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

بایگانی
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت آقا» ثبت شده است

به خاطر رضا

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۹ ب.ظ

سعید جلیلینه چالشی به سبک انتقامم

نه مرهمی برای التیامم

شبیه زندگی به عشق فردام

میشه دوباره روزگار به کامم

قول و قرارمونُ یادت نره

پُر میشه از باده دوباره جامم

برا همیشه ام همیشگی ها

زودِ برم یه راه ناتمامم

میون جشنای دل آدما

خورده تموم خنده ها به نامم

منتظر رسیدن نگارم

خاک عبای حضرت امامم

                                                                                                                    1392/3/26

  • سعید جلیلی

انیمیشن

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۳۴ ب.ظ

خیلی قشنگه حتمن نگاه کنید حس غرورتون گل می کنه با دیدن این انیمیشن هر چند که من معتقدم نفوذ ایمان و قدرت ایمان بسیار قوی تر و گیراتر از این چیزاست تمدن اسلامی دقیقن همون روزی شکل می گیره که همه ایمان داشته باشن ایمان سلاح محکمتری نسبت به سلاح هستش و صد البته برای مقابله با دنیایی که مادی گرا هستن باید قواعد مادی گرایی ظهور و بروز پیدا کنه تا چشم طمع به ما نداشته باشن

  • سعید جلیلی

نامزدها قول بدهند که ...

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۱ ب.ظ

سعید جلیلی

  • سعید جلیلی

مردی با کاپشن بهاری

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۰۶ ق.ظ

بی بی سی با فیلم مردی با کاپشن بهاری در آستانه انتخابات

سعید جلیلی

قبل از اینکه بخوام مطلبی بنویسم میگم هر ایرانی می دونه که ساختن مستند هایی مثل احمدی نژاد مردی با کاپشن بهاری تو شبکه  خبری بی بی سی تو این شرایط چه معنی داره اما مطالبی رو که به ذهنم می رسه رو دوس دارم بنویسم اولیشم نقد به مطلبی هستش که بولتن نیوز گذاشته " خلاصه مخاطبان از خود  می پرسند که این فیلم که حرف تازه ای هم ندارد ، چند بار باید پخش شود" با تمام احترام باید پرسید بولتن ، واقعن اون مطلب تازه رو نگرفتی یا خودت رو زدی به اون راه که اگه نگرفتی خیلی عقبی و اگه هم گرفتی داری راه رو اشتباه میری با سرپوش گذاشتن به مهم ترین هدف فیلم که اصلن ربطی به احمدی نژاد نداره و هدفش حمله به مقام رهبری هستش نمی شه با این هجمه مقابله روشنگرانه و کار علمی و منطقی درست و حسابی کرد  منم برداشت خودم رو می گم و خیلی نشانه ها هم براش دارم.  بی بی سی نه تنها به احمدی نژاد کار نداره تو این فیلم، به موسوی و کروبی هم چهار سال پیش کاری نداشت اصلن هر فیلمی می سازه در طرفداری یا توصیف هرکسی هدفش فقط یه چیز اونم براندازی نظام جمهوری اسلامی .

به هرحال این فیلم یه فیلم فوق العاده است تا امید هر جناحی رو برای شرکت کردن تو انتخابات به یأس تبدیل کنه اونم با یه کلید واژه مهم و اساسی "  مقام تصمیم گیری در ایران رئیس جمهور نیست این رهبرکه حتی با رفتن رئیس جمهور عوض نمی شه و تمام تصمیم گیری ها از سوی رهبر هستش " و  با یه نکته زیرکانه یه جمله رو از یه ایرانی مثلن پا به رکاب مردم می گه که آدم با همه وجودش ناراحت میشه و احساس می کنه  که مخاظب ،  اگه از سیستم قانونی کشور بی اطلاع باشه دقیقن همین جا  تو این چارچوب فیلم با اون مقدمه چینی و ساختار به راحتی می پذیردش  و اون نکنه اینه  " مقام رئیس جمهور یه مقام انتخابی هستش (که مردمی بودنش تو دوران احمدی نژاد به بهترین نحو ظهور و بروز پیدا کرده ) اما مقام رهبری یه مقام انتسابی " مستند در ظاهر می خواد نشون بده  که فیلم در مقام  توصیف و نقد  کاپشن بهاری ریاست جمهوری و شرایط احمدی نژادِ  اما  در باطن در حال بررسی  عبای رهبری و نشون دادن اینکه رئیس جمهور تو ایران قدرت نداره  بلکه شهرت داره . به تعبیر دیگه باید گفت این مستند اسمش خط و نشان رهبری 2 هستش نه مردی با کاپشن بهاری. حالا فکرش رو بکنید که با این فیلم رندانه چند نفر رو می تونه از اومدن پای صندوق رأی منصرف کنه و این حس رو القاء کنه که رئیس جمهور شدن هر کدوم از اینها فرقی به حال ملت نداره بلکه تغییر باید یه جای دیگه صورت بگیره اما همه بهتر از من می دونن که بر اساس ساز و کارهای قانونی رهبری هم غیر مستقیم منتخب مردم هستش و مردم با انتخاب خبرگان رهبری تو انتخاب رهبر کشور سهیم هستن حتی مقام رهبری از این لحاظ دارای تزلزل بیشتریِ چون چشمای بیشتری تو خبرگان رهبری در حال رصد کردن اعمالش هستن ( حالا من نمی خوام از فایده ها و خوبی های وجود چنین ساز و کار قانونی صحبت کنیم چون هر فرد منصفی این مسأله رو به طور مسلموس تو دوران زندگیش حتمن حس کرده )  و یه مسأله ای هم که باید بهش حساس شد اطلاع رسانی درباره  حدود حقوق و اختیارت رهبر در مورد مسائل مختلف براساس قانون باید بیشتر برای مردم گفته بشه چون امروز وقتی دونفر از دبیرای شورای امنیت ملی کاندید شدن همین مسأله باعث سوال واسه خیلیا شده که مگه شورای امنیت زیر نظر آقا کار نمی کنه پس اگه سازشی صورت گرفته آقا دستورش رو داده  و اگه عدم سازشی هم بوده بازم حضرت آقا دستورش رو داده و به نظر من زوم کردن رو این موضوع خیلی مهمه شاید صحبتی که حضرت آقا از مراقبت درباره  فتنه بزرگتر کرده بودن ناظر به همین قضیه باشه پس باید تو این قضیه دقیق تر وارد شد و واسه مردم توضیح داد حدود اختیارات رهبر و رئیس جهمور رو و تو این دهه چهارم انقلاب یه امر ضروری به نظر میرسه و می تونه بنیان های نظام رو محم تر و مردمی رو از افتادن تو دام شبهات مختلف نجات بده.

و مطلبی رو که گفتنش خالی ل لطف نیست اینه  که بی بی سی با این آرشیو محدود چه فیلم جالبی ( فارغ از القائی که می خواد تو فیلم صورت بگیره ) درباره احمدی نژاد ساخته ولی ما تو ایران حتی یه فیلم درست و حسابی واسه احمدی نژاد درست نکردیم شاید اگه چهار سال اول ایده های اینطوری که به ذهن بی بی سی میرسه و با یه زیرکی خاص به نمایش میذاره رو تو قاب تصویر بدون اینکه به کسی بی احترامی کنیم نشون میدادیم خیلی از چالش ها قابل حل تر میشد به نظرمیرسه یه مقدار محدودیت های تصویری تو ایران با کج سلقیگی ها ی مختلف رو به رو هستش که آدم جز دعا برای رفع اون کاری دیگه ای از دستش بر نمیاد باید یاد بگیریم قبل از اینکه بلایی سرمون بیاد ازش جلوگیری کنیم ، وقت گرفتاری دور هم جمع شدن سخت تره خیلی از این فیلم ها و صدای های خاک خورده تو آرشیو صدا و سیما که تو شرایط بحرانی رو میشه و خیلی تأثیر گذار هستش  اگه تو شرایط عادی نشون داه بشه باعث نهادینه شدن اون تفکر تو وجود آدما میشه به جای اینکه فقط یه حالت تسکینی و کاربرد راه در رویی داشته باشه

این مستند احمدی نژاد با کاپشن بهاری  رو هم با لینک مستقیم میذارم امیدوارم  حتمن ببنید بهتون کمک می کنه تو انتخاب فردی که می خواین بهش رأی بدین ( التبه این قاعده هر کسی از ظن خود شد یار من اینجا هم جواب میده،یه موقع نبینید رأی دادن یادتون بره!) ببینید اما  با یه نگاه ریزبینانه و دقیق ، خودم خیلی چیزا گیرم میاد از این نوع فیلم ها شاید دست اند کارای بی بی سی فک می کنن با اینجور فیلم ها بعضی ها رو منحرف می کنن ولی به نظر من قبل از اون پایه های فکر ی و ذهنی خیلیا رو محکم می کنن و تو این موقع ها همیشه یاد این آیه قرآن میافتم وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ .

دانلود با لینک مستقیم مستند احمدی نژاد مردی با کاپشن بهاری

به صورت آن لاین ببینید

  • سعید جلیلی

مناظره فرهنگی جلیلی

چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۶ ب.ظ
  • سعید جلیلی

لبخند

سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۵۳ ق.ظ

حضرت آقا

این روزها بیشتر از هر چیزی دیگه ای لبخند های ناز و زیبای رهبرم واسم ارزشمنده به محض دیدن اون لبخند شکر خندش فهمیدم امسال سال خوبی داریم به امیدخدا و اونم فقط و فقط به خاطر ارزش خاک کف پای تمام زائرهای روح خداست که عزت این خاک امروز از بیشترین درآمد سرانه بزرگترین کشور دنیا هم خوشمزه تر

من هیچ برداشتی از صحبت های حضرت آقا نمی کنم که بخوام یه قسمتش رو بزرگ کنم یه قسمتش رو یادم بره فقط میگم آقا طرف مردم همین .

  • سعید جلیلی

از اون شب تا حالا

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۲۵ ب.ظ

راست میگه این بنده خدا خوب نذاشته پرونده ایران بره شورای امنیت  ، از جنگ ترسیده ، نخواسته جنگ بشه ولی همه چی رو تعلیق کرده  من اینو نمی خوام این ذلت هستش حقارت هستش زورگویی هستش که باید جلوش ایستاد حتی به قمیت نون سق زدن حتی کشته شدن که این کشته شدن از هزار سال زندگی بهتره این همون عمر جاودانی هستش که کلی پادشاهای دنیا دنبالش می گشتن ولی یه جای دیگه این همون مقاومت هستش که رمز پیشرفت در دو دنیاست

البته نگاه کوته بینانه و زودگذر هم هستش چون امثال روحانی فقط به خودشون فکر می کنن چون همه چیز حتی پیشرفت رو واسه خودشون می خوان پیشرفت رو می خوان تا خودشون استفاده کنن نه حتی بچه هاشون یا نوه هاشون یا نتیجه هاشون فقط خودشون تعلیق امروز مساوی است با عقب موندگی  و گدایی بچه های این مملکت از این و اون برای فرداهای پیش رو

مسلم هستش کسایی که دنبال پیشرفت هستن باید عوارض این پیشرفت رو هم قبول کنن سختی ها و مشکلات اقتصادی هم یکی از عوارض ابر قدرت شدن به امید  روزی که حق وتو بیفته دست ما به امید روزی که ما هر کی خواستیم تحریم کنیم هر کی رو نخواستیم نه ( هرچند ما مثل بعضیا عوضی نیستیم و از این کارا هم بلد نیستیم)

بله این تفاوت دیدگاه وجود داره تو ایرانم هستش همه مردم مثل من فکر نمی کنن باید دید مردم تو شرایط مختلف نسبت به کدوم تفکر اقبال بیشتری نشون میدن

لینک دانلود

  • سعید جلیلی

FILE

جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۳ ب.ظ
  • سعید جلیلی

۱۳۶۴/۰۵/۱۴ گفتگوی انتخاباتی حضرت آقا

جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۱۰ ب.ظ
  • سعید جلیلی

به نظر من

چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۳۸ ق.ظ

دغدغه سعید جلیلی دغدغه ای مثبت هستش باید با دقت بیشتری بهش توجه کرد قابل توجه اونایی که می گن جلیلی برنامه نداره اولندش که مگه بقیه کاندیداها برنامه دارن اگه کسی  بگه دارن خوب خودشون گفتن ما که نه چیزی تو صحبت ها شنیدیم نه دیدیم. اون مشکلی که جلیلی تو برنامه هاش مطرح می کنه خیلی قشنگ تو داستان پایین که خیالی نیست ولی شما  با خوندنش فک می کنید خیالیه مطرح شده خودتون بخونید تا باور کنید و بدونید اگه این مشکل تو کشور ما حل بشه خیلی حرکت مثبت و خوبی خواهد بود

دردنامه


حیدر رحیم پور ازغدی:

امروز می‌خواهم چیزی بنویسم که خوبان را خوش‌آیند باشد و بدان، بر خود بلرزند.

عزیزان! آن‌گاه که ظرف اجرا و اداراتمان نامناسب باشد و مجریان، ظرفیت اجرا را نداشته باشند، زیباتر از شعار حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی هم کارساز نباشد! مگر ابوسفیان و اشعث پس از نزول قرآن، هم میدان‌دار اقصاد و هم سردمداران سیاست جامعه اسلامی نبودند؟ و عرب جاهلی، بیل به دست علی(ع) نداد و حضرتش را به باغبانی نفرستاد؟ یا دوران مدیریت خلفاء راشدین که تاریخ گواهی می‌دهد هرگز مال‌اندوزی نکردند، شمشیرهای طلای سیف‌الاسلام، طلحه‌الخیر به کلفتی گردن اشتران نگشت؟ و ابوذر در بیابان‌های ربذه از گرسنگی نمرد؟ و طراحان سیاست و اقتصاد مسلمین، موجودات خبیثی چون صهیونیزم نبودند؟

بی‌پروا می‌نویسم، مگر با این ساختار در روزگاری که نسل، سخت رو به کاستی می‌گذارد، دختر و پسری که برای مخارج ریالی ازدواجشان، ماه‌ها در بانک‌ها پاشنه کفش‌های کهنه خود را می‌سایند و بانک‌داران، گدایان را از درب بانک‎ها به بیرون می‌رانند به ابوسفیان زمان، 3000 میلیارد تومان و به اشعث‌های روزگار، هدیه‌های 1200 میلیارد تومانی تقدیم نکرده‌اند!

در این روزگار چه ‌قدر از صنایع کوچک که می‌توانست نان‌آور چند خانوار باشد، به خاطر نداشتن دو، سه میلیون تومان کارشان راکد و کارگرانشان بی‌کار و خیابان‌گرد شدند؟ مگر بارها ننوشتم که «بانک ملی! جمهوری اسلامی» که حواله 8.5 میلیارد تومانی رئیس جمهور برای تأسیس کارخانه‌ ژئوممبران را به این بهانه که چنین پولی نداریم، نپرداخت، در ظرف چهار سال بیش از 400 میلیون تومان از تولیدات رقیب همان کارخانه را با دلار پیش‌پرداختی وارد نکرد! تا بتواند صدها کارگر و مهندس تولید‌کننده را بیکار سازد و به آنان بیمه بیکاری بپردازد!

آری، تا دستگاه‌های اجرایی و ادارات دولتی، همین ادارات دوران قجرهای انگلیس‌ساخته و دوران پهلوی‌های آمریکایی باشد و وبال گردن جمهوری اسلامی، کاسه همان است و آش همین. زیرا «لاتطهر جلد الکلب بالدباغ» و بنابراین هر حکم قرآنی که برای بهبود اقتصادمان حتی از طرف رهبری عزیز صادر شود در ظرف این ادرات به تحریف کشیده شود و گندمی که کشاورزمان بکارد نانش در سفره دلالان چیده شود و جو آنان در آخور اسبانی که بر سُم‌کوبی قوانین ترک‌تازی می‌کنند، ریخته  و تولید و تولیدکننده زیر شکنجه قوانین خرد و خمیر ‌شوند. زیرا فقیه ما می‌گوید هر نعمتی را که در ظرف نجس بریزید، نجس می‌گردد و پزشکان می‌گویند اگر عسلی هم که شفا بر هر دردی ‌باشد، در ظرف مسمومی ریخته شود، آدمی را بکشد.


این قصه را بشنو تا غصه‌ات بیشتر گردد: 
نویسنده کتاب فرهنگ شیمی که کتابش جایزه کتاب سال رشته را برد، به عکس کسانی که از ایران پول می‌دزدند و در آمریکا خرج می‌کنند، مصمم می‌شود پول‌هایی را که به برکت پزشکی فرزندان و تدریس خود در دانشگاه‌های آمریکا به دست آورده است به ایران بیاورد و در محله فقیرنشینی، بیمارستان خیریه‌ای بسازد و سه فرزند خود را که مسئولان، ایشان را برای ارائه مقاله در کنفرانس‌های علمی به ایران دعوت می‌کنند، به پزشکی آن بیمارستان بگمارد.

چنین فردی چهار سال برای کسب مجوزات و استعلام‌های مسخره، اداره‌پیمایی می‌کند تا موافقت خانم وزیر و هیأت وزیران را می‌گیرد و چون برای شروع کار به مشهد می‌آید در خراسانِ همیشه بی‌صاحب! از مسئول وزارت بهداشت چنین می‌شنود: اگر بیمارستانتان را شخصی و در بالای شهر تأسیس کنید ما به شما اجازه تأسیس می‌دهیم ولی اگر خواسته باشید در پایین شهر و به عنوان خیریه راه‌اندازی کنید باید نخست 80 میلیارد تومان ارزش ملک را وقف مخارج آن کنید؟! تا ما مجوز تأسیس بیمارستان را به شما بدهیم!!! و آن چه دکتر می‌گوید حتی درآمد مادی هر فرزندم بیش از 80 میلیارد ملک می‌باشد، گوش شنوا و دادرسی را نمی‌یابد و هنگام برگشت خود به آمریکا چنین داستانی را برایم حکایت کرد: از آن‌جا که مردم آمریکا به پزشکی فرزندانم سخت چشم دوخته بودند ما مصمم شدیم برای درآمد بیشتر به راه‌اندازی بیمارستانی خصوصی بپردازیم و من تقاضای تأسیس بیمارستان را نوشتم و به وزارت بهداشت رفتم و خیلی زود خود را به بالاترین مقام مسئول رساندم و برای جلب نظرش به چرب‌زبانی و مجیز‌گویی پرداختم و او به سبک مسئولان ایرانی قمپز نشسته بود و به سخنانم گوش و سر تکان می‌داد و ناگهان عقده‌اش ترکید و قاه‌قاه خندید و به زبان مشهدی خالص چنین گفت: «یَره بِرِی چی به زبون آدمیزاد حرف نِمِزنی و ایی همه اَدا و اَطفار از خودت در میِری؟» خنده‌ام گرفت و گفتم شما ایرانی و همشهری من می‌باشید و او پس از شوخی و خنده‌، آهی کشید و گفت: عزیزم! این‌جا که ایران نیست که برای هر خدمتی که بخواهی انجام دهی، ماه‌ها در شهر خود برای کسب استعلام از ادارات و در پایتخت معظم، برای کسب مجوز خدمت به اندازه‌ای که یک دور کره زمین را بگردی، اداره پیمایی کنی. برو خواسته و همه امکانات خود را در نامه‌ای بنویس و به اداره کاریابی و سرمایه‌گذاری بده، 15 روز بعد پاسخ همه ادارت و مجوز تأسیس را به درب خانه‌ات می‌آورند و می‌گفت سوگند به جان فرزندانم که روز پانزدهم یک بسته نامه از ادارات به درب خانه‌ام آوردند که بیشترشان با چنین عباراتی موافقت خود را با راه‌اندازی بیمارستان خصوصی اعلام کرده بودند: «این وزارت‌خانه از خدمات شما تشکر و ضمن تقدیم مجوز، آماده هرگونه همکاری می‌باشد» و شهرداری چنین پاسخ داده بود: «اگر بیمارستان خود را در فلان محله فقیر‌نشین تأسیس کنید ما زمین بیمارستان را رایگان و همه امکانات لازم را برایتان فراهم می‌کنیم» و بانکی بدون تقاضای من چنین نوشته بود: «چنان‌چه موسسه عام‌المنفعه شما نیازی به وام داشته باشد این بانک مخارج لازم را فقط با دریافت مخارج خدماتی (4%) خدمتتان تقدیم می‌کند» و شرکت ساختمانی معظمی که فقط با موسسات امور عام‌المنفعه همکاری می‌کرد برایم چنین نوشته بود: «در صورتی که این شرکت را برای ساخت بیمارستان به خدمت بگمارید ما در کوتاه‌ترین مدت بیمارستان را طبق دل‌خواهتان تقدیم می‌داریم» و در این‌جا بود که اشک از چشمان سید جاری شد و گفت: به جان فرزندانم 11 ماه بعد ما را به بیمارستانی دعوت کردند که حتی تیغ‌های جراحی و نخ ‌و ‌سوزن بخیه هم روی میز کار پزشک آماده بود و پزشک می‌توانست با ورود به اتاق جراحی، لباس بپوشد و به کار پردازد. سرش را میان دست‌هایش گرفت و در حالی که عقده در گلو داشت گفت: من آقای خامنه‌ای را خوب می‌شناسم زیرا دوران انقلاب مترجم حضرتش در مصاحبه با خارجی‌ها بودم ولی آگاه باشید که اگر امام زمان(عج) هم با این ادارات به مدیریت بنشیند دگربار کار سیاست به دست ابوسفیان و معاویه ‌افتد و کار اقتصاد به دست طلحه و زبیر!

دکتر خداحافظی کرد و با دل شکسته به دیار غربت برگشت و چنین نامه‌ای را به من داد تا که تقدیم بزرگان کنم و من ارسال کردم و پیشکاران، آن نامه را تقدیم سبد زباله داشتند و اجمال نامه چنین بود: 
تنها راه نجات اقتصاد ما در این است تا زمانی که بانک‌ها و اداراتمان اسلامی نگشته‌اند، ما هم در گوشه استانداری هر استانی دفتری داشته باشیم و هر کس تقاضای کار و خدمتی داشته باشد، پیشنهاد خود را به آن‌جا بدهد و آن دفتر طرف ادارات باشد، نه سرمایه‌گذار و تولیدکننده و موسسی که مغضوب ادارات هستند.

آری آمریکای دیروز که سرمایه‌ها و نیروهای کار جهان را جذب خود می‌کرد دارای چنین ساختار اداری بود و این مدیریت امروز بوش‌ها و اوباماهای دست‌نشانده صهیونیزم جهانی است که مریض آمریکایی را برای معالجه از واشنگتن و نیویورک به مشهد می‌آورند.

و لا حول و لا قوه الی بالله العلی العظیم.

درد نامه رو از وب زیبای عطر یار برداشتم اون موقع اصلن  خبری از جلیلی و برنامه اش نبود اون روز خیلی تأسف خوردم که چرا باید کشورمون اینجوری باشه وقتی دیدم سعید جلیلی این موضوع رو که هیچ کدوم از کاندیداها بهش اشاره نکردن رو مورد توجه قرار داده خیلی امیدوارم شدم هر چند اگه یه همچین چیزیم نمی گفت خیلی خصیصه های ویژه ای داره که اصلن قابل مقایسه با سایر نامزدها نیست 

  • سعید جلیلی