سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

بایگانی
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سعید» ثبت شده است

نتیجه انتخابات مشخص شد؛ برنده ها و بازنده ها

شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۶ ق.ظ
 

یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با ثبت حماسه بزرگ سیاسی مردم ایران، امروزجمعه 24 خرداد برگزار شد. این انتخابات برنده ها و بازنده های بزرگی داشت که به طور خلاصه مروری بر آن ها خواهیم داشت.

24 خرداد رسید و بار دیگر حماسه ای در تاریخ سیاسی کشور رقم خورد؛ حماسه ای که ماه ها چشم دوست و دشمن به آن دوخته شده بود.

 این حادثه بزرگ را نمی توان به چند سطر محدود کرد؛  اما تلاش می کنیم در چند سطر برنده ها و بازنده های این اتفاق مهم را پوشش دهیم:



الف_ بازنده های انتخابات:

1. دولت های غربی به خصوص ایالات متحده آمریکا

دخالت دولت های غربی در امور داخلی کشور بر کسی پوشیده نیست. در این انتخابات هم مقام های دولتی آمریکا بارها رسما دخالت کردند؛ چنان که "جان کری" وزیر خارجه آمریکا در تل آویو، عدم احراز صلاحیت برخی نامزدها را نپسندید و گفت: «به سختی می‌توان گفت که روندی آزاد، منصفانه و شفاف حاکم است و به سختی می‌توان پذیرفت که رأی‌گیری به شیوه ای آزاد، رضایت‌بخش، دست‌یافتنی و قابل نظارت انجام می‌شود.»

"دنیس راس" مشاور سه رئیس جمهور آمریکا نیز با حمله به شورای نگهبان گفته بود: «برای اجتناب از به کار گیری نیروی نظامی باید برای رهبری ایران روشن کرد که صبر آمریکا در حال از دست رفتن است. همان قدر که برای موفقیت دیپلماسی تلاش می کنیم برای روز پس از شکست دیپلماسی هم آماده می شویم.»

و اوج این دخالت ها آنجا بود که با وجود تحریم گسترده دولت آمریکا علیه ملت ایران، در آستانه انتخابات، تحریم وسایل ارتباطی اعم از سخت افزاری و نرم افزاری لغو شد؛ که این لغو تحریم شامل وسایل جاسوسی و... هم می شود.

حضور میلیونی ملت ایران، شکست بزرگی بود برای دخالت های دولتمردان و سناتورهای آمریکایی.

2. رسانه های ضدانقلاب

صدها شبکه ماهواره ای و روزنامه و نشریه از ماه ها پیش تمام تلاش خود را برای زیر سؤال بردن سلامت انتخابات و تحریم آن به کار بستند. کافی است تنها نگاهی بیندازید به برخی برنامه های دو رسانه که یکی وابسته به دولت انگلستان و دیگری رسانه دولتی آمریکاست؛ بی بی سی فارسی و صدای آمریکا از دو ماه پیش، صدها برنامه برای تأثیرگذاری و کم رنگ کردن حضور مردم پخش کردند اما حضور مردم آب سردی بود بر پیکره این رسانه ها 

 

3. اپوزیسیون

مانند همیشه این بار هم اپوزیسیون دچار اختلاف و دودستگی شدند؛ یکی می گفت مطلقا انتخابات را تحریم کنیم، دیگری از تحریم فعال گفت. کار تا آنجا پیش رفت که رضا پهلوی از مردم خواست به سفارتخانه های خارجی پناه ببرند. رضا پهلوی سه شب پیش در بی بی سی فارسی گفت: «پیشنهاد عملی که ما به عنوان شورای ملی داده ایم این است که خواسته خودشان را به جهانیان اعلام کنند. خواست ما این بوده که خواسته خودشان را با عنوان انتخابات آزاد اعلام کنند؛ البته نه به صندوق های رژیم بلکه به سفارتخانه های کشورهای دموکراتیکی که در ایران نمایندگی دارند، مانند فرانسه، آلمان، بلژیک و... بگویند اساسا نظامی که شرایط انتخابات آزاد را فراهم نمی کند زیر سؤال می بریم.»

رضا پهلوی، بنی صدر، مجتبی واحدی، محمد نوری زاد، علیرضا نوری زاده، شیرین عبادی و... از تحریم انتخابات گفتند؛ مردم ایران هم به جای انتخابات، اپوزیسیون را تحریم کردند.

ب- برنده های انتخابات:

 1. نظام جمهوری اسلامی ایران

انتخابات، مظهر جمهوریت نظام است. این که پس از سی و چهار سال، 11 انتخابات ریاست جمهوری، 9 انتخابات مجلس، 4 انتخابات شوراها و 4 انتخابات مجلس خبرگان در کشور برگزار شده است که این نشانی از تلاش نظام برای پاسداری از قانون اساسی و اهمیت جمهوریت و رأی مردم است. همه آن هایی که در برگزاری این انتخابات کوشیدند؛ شورای نگهبان، وزارت کشور، نیروهای نظامی و انتظامی و...

2.مردم

بی تردید بزرگترین برنده این انتخابات «مردم» اند؛ آن ها که سال هاست با وجود بمباران تبلیغاتی شدید، شرکت در انتخابات را رها نکرده اند و امروز هم با وجود مشکلات اقتصادی، حضور در انتخابات را فراموش نکردند. همه آن ها که با حضورشان بار دیگر تحلیل های دولت های غربی، رسانه هایشان و اپوزیسیون را بر باد دادند. 

 

3. نامزدها

آن ها که با عدم إحراز صلاحیتشان به قانون احترام گذاشتند، دو نامزدی که انصراف دادند و شش نامزدی که خود را در معرض رأی مردم قرار دادند، نیز پیروز این انتخابات بوده اند.

شش نامزدی که با تلاش فراوان و با فعالیت های شبانه روزی کوشیدند تا کمکی به برگزاری انتخاباتی دیگر کرده باشند و مردمسالاری دینی را در نظام جمهوری اسلامی به نمایش بگذارند و در نهایت یک نفر جواز خدمتگزاری به ملت در کسوت ریاست جمهوری را کسب کند.

و البته پیروزی نامزدها در صورتی کامل می شود که به رأی مردم و قانون احترام بگذارند، به نامزد پیروز تبریک بگویند و به او در انجام وظایفش کمک نمایند.
انشالله

  • سعید جلیلی

ویژگی ها

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۲۰ ب.ظ

  • سعید جلیلی

حضرت آقا امروز

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۴ ب.ظ

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم

سوم شعبان ۱۴۳۴
سالروز میلاد امام حسین علیه‌السّلام


بسماللهالرّحمنالرّحیم
خوشامد عرض میکنم به همهى شما برادران، خواهران، جوانان عزیز که از راههاى دور و نزدیک زحمت کشیدید و روز عید ما را به معناى واقعى کلمه عید کردید. اجتماع دوستان اهلبیت، دوستان سیّدالشّهدا، لبهاى خندان، دلهاى شاد به مناسبت میلاد باسعادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام حقیقتاً روز عید را یک عید واقعى میکند. امیدواریم ملت ایران همواره در همهى احوال، در گذشت زمان، روزبهروز انشاءالله با توسّل به ذیل عنایت الهى و با توجّه به اهلبیت علیهم‌السّلام و به معارف اسلامى، روزبهروز انشاءالله موفّقتر و سربلندتر و شادتر باشد.
روز میلاد حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌الصّلاةوالسّلام روز باعظمتى است. به فرمایش مرحوم آقاى حاج میرزا جواد آقاى تبریزى ملکى - عالمِ فقیهِ عارفِ بزرگوار - عظمت روز سوّم شعبان را باید بهعنوان پرتوى از عظمت حسینبنعلى بهحساب آورد و بهشمار آورد؛ روز بزرگى است. در این روز کسى متولد شد که سرنوشت اسلام، به او، به حرکت او، به قیام او، به فداکارى او، به اخلاص او بسته بود. این بزرگوار در تاریخ بشریّت، یک حرکتى را - که نظیر و شبیهى ندارد - ارائهى به تاریخ کرد و در مقابل چشم بشریّت گذاشت که هرگز فراموش نخواهد شد؛ الگو است. فداکارىِ براى هدف الهى، در آن حجم، در آن مقیاس عظیم؛ فداکارىِ به معناى دادن جان خود، جان عزیزان؛ اسارت حرم اهلبیت، با آن وضع، با آن فجاعت؛ تحمّل این حادثهى سخت، براى اینکه اسلام بماند، براى اینکه ظلمستیزى بهعنوان یک اصل در تاریخ اسلام و در تاریخ بشریّت به یادگار بماند؛ این چیزى است که دیگر نظیرى براى آن نمیشود پیدا کرد. خیلیها در راه خدا شهید شدند، در رکاب پیغمبر، در رکاب امیرالمؤمنین، در رکاب انبیاء الهى، هیچکدام با حادثهى کربلا قابل مقایسه نیست. فرق است بین آن کسى که در میان هلهله و تحسین یاران و همراهان و به امید فتح و پیروزى وارد میدان میشود میجنگد و بعد شهید میشود و به خاک هلاک مىافتد - که البتّه اجر بسیار بالایى دارد - و بین آن جماعتى که در یک دنیاى تاریک و ظلمانى، در هنگامى که همهى سرجنبانان بزرگ دنیاى اسلام از همراهى با آنها سر باز میزنند بلکه آنها را بر این اقدام ملامت هم میکنند، امید یارى از هیچکس نیست، کسى مثل عبداللهبنعباس آنها را منع میکند، کسى مثل عبداللهبنجعفر آنها را منع میکند، یاران و مخلصان و علاقهمندان در کوفه از همراهى با او سر باز میزنند، تنهاى تنها، فقط با تعداد معدودى از یاران مخلص، و با خانواده - با همسر، با خواهر، با خواهرزادهها، با برادرزادهها، با جوانان، با فرزند شش ماهه - وارد میدان میشود. این یک حادثهى عجیبى است؛ یک منظرهى پرشکوهى است در تاریخ که در مقابل چشم بشریّت گذاشته شده است. امام حسین علیه‌السّلام خود را براى یک چنین روزى آماده میکرد.
 البتّه زندگى حسینبنعلى علیه‌السّلام در طول تاریخِ زندگى پنجاه و چند سالهى آن بزرگوار، همه درس است: دوران کودکى او درس است، دوران جوانى او درس است، در دوران امامت امام حسن علیه‌السّلام رفتار او درس است، بعد از شهادت امام حسن علیه‌السّلام رفتار او همه درس است. اینجور نبود که کار امام حسین فقط در آن روز آخر باشد، لکن حادثهى کربلا اینقدر عظمت دارد، اینقدر درخشنده است که مثل خورشیدى همهى نورهاى دیگر را تحتالشّعاع قرار میدهد؛ والا خطابهى امام حسین علیه‌السّلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منى - که در کتب حدیث ذکر شده است - یک سند تاریخى است؛ نامهى آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایهها و ارکان دینى در زمان خودش  - «ثُمَّ انتُم ایَّتُها العِصابَة، عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَة»(۱) که در کتب معتبر حدیث نقل شده است - یک سند تاریخى مهم است؛ رفتارهاى آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامهاش به معاویه؛ حضورش در کنار پدر در دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام؛ همهى اینها قدمبهقدم درس است؛ منتها حادثهى عاشورا چیز دیگرى است. امروز روز ولادت این بزرگوار است؛ در این روز باید از حسینبنعلى درس آموخت؛ درس حسینبنعلى علیه‌الصّلاةوالسّلام به امّت اسلامى این است که براى حقّ، براى عدل، براى اقامهى عدل، براى مقابلهى با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودى خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحى که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم.
 امروز خوشبختانه ملت ایران این درس را از حسینبنعلى آموخته است. سى و چند سال است که قاطبهى ملت ایران در این راه حرکت میکند؛ حالا بالاخره یک نوادر و یک شواذّى هم گوشه کنار هستند امّا حرکت قاطبهى ملت ایران در جهت و حرکت حسینبنعلى است. سرنوشت آن بزرگوار شهادت بود امّا درس او فقط درس راه شهادت نیست. این حرکت حرکت بابرکتى است، گاهى ممکن است مثل ماجراى حسینبنعلى علیه‌السّلام منتهى به شهادت بشود، امّا این حالت، این روحیّه، براى اقامهى دین خدا و همهى برکاتى که بر اقامهى دین خدا مترتّب است مفید است. ملت ایران با این روحیّه وارد میدان شد، یک بناى ظلمِ ملى و بینالمللى را در ایران ویران کرد، به جاى آن بناى اسلامى پایهگذارى کرد. اینجور نیست که حالا هر کس راه حسینبنعلى را رفت، حتماً آخر کار بایستى به صورت ظاهر، به شکل دنیایى، ناکامى باشد؛ نخیر، این راه را، این درس را در مقابل چشم بشریّت گذاشتهاند، میگویند اگر دنیا هم میخواهى، اگر عزّت هم میخواهى، در این راه است؛ باید حرکت کنى. ملت ایران این را تجربه کرده است؛ این را باید قدر دانست. ملت ایران حسینى و عاشورائى وارد میدان شد، در یک انقلاب عظیم و شاید بشود گفت بىنظیر در این سدههاى طولانى که جلوى چشم ما است - لااقل کمنظیر - پیروز شد. ملت ایران این روش را اتّخاذ کرد، تا امروز روزبهروز پیش رفت. البتّه دشمنها با وسائل تبلیغاتیشان، با بلندگوهایشان حاضر نیستند صریحاً اعتراف بکنند به پیشرفت ملت ایران امّا مردم دنیا کور که نیستند، مىبینند دیگر؛ ایرانِ دوران طاغوت کجا، ایرانِ جمهورى اسلامى کجا؟ ایرانِ سال ۵۷ کجا، ایرانِ سال ۹۲ کجا؟ در علم، در سیاست، در امنیّت، در تسلطِ بر حوادث منطقه، در تأثیرِ در حوادث جهان، در امید و اعتمادبهنفس در پیمودن راه عزّت و سعادت، امروز کجا، دیروز کجا؟ امروز ملت ایران دارد میتازد به طرف جلو. و انشاءالله روزبهروز این ادامه خواهد داشت؛ این را به شما عرض بکنم؛ همهى قرائن این را نشان میدهد. خب این یک فصل است.
 در کنار این فصل، این را هم عرض بکنیم که با قطعِ نظر از سوّم شعبان، ما وارد ماه شعبان شدیم. ماه عبادت، ماه توسّل، ماه مناجات؛ وَ اسمَع دُعائى اِذا دَعَوتُک، وَ اسمَع نِدائى اِذا نادَیتُک؛(۲) فصل مناجات با خداى متعال، فصل مرتبط کردن این دلهاى پاکْ با معدن عظمت، با معدن نور؛ این را قدر باید دانست. این مناجات شعبانیّه یک تحفهاى است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلى داریم، همهى این دعاها هم پر از مضامین عالى است، امّا بعضى یک برجستگى خاصّى دارند. من از امام بزرگوار (رضوان الله علیه) سؤال کردم، گفتم در میان این دعاهایى که از ائمّه علیهم‌السّلام رسیده است، شما به کدام دعا بیشتر علاقهمندید و دلبستهاید؟ فرمودند به دعاى کمیل و مناجات شعبانیّه؛ به این دو دعا. امام یک دلِ متوجّه به خدا بود، اهل توسّل بود، اهل تضرّع بود، اهل خشوع بود، اهل اتّصال با مبدأ بود؛ وسیلهى بهتر در چشم او، این دو دعا بود: دعاى کمیل، مناجات شعبانیّه. وقتى انسان مراجعه میکند به این دو دعا، دقّت میکند، مىبیند چقدر هم شبیه همند این دو دعا؛ شباهتهاى زیادى به هم دارند؛ مناجات انسان خاشع، مناجات انسان متوکّل به خدا؛ کَاَنّى بِنَفسى واقِفَةٌ بَینَ یَدَیک، وَ قَد اَظَلها حُسنُ تَوَکُّلى عَلَیک، فَقُلتَ ما اَنتَ اَهلُه، وَ تَغَمَّدتَنى بِعَفوِک؛(۳) امید، امید به مغفرت الهى، به رحمت الهى، به توجّه الهى، بلندهمّتىِ در درخواست از پروردگار؛ اِلهى هَب لى کَمالَ الانقِطاعِ اِلَیک، و اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیک.(۴) ماه شعبان یک چنین ماهى است؛ دلهاى پاک، دلهاى نورانى، دلهاى جوان، از این موقعیّت بهره بگیرند، استفاده کنند، رابطهتان را با خدا قوى کنید.
 در این راه عظمت و عزّتى که ملت ایران در پیش دارد، توجّه به خدا و توکّل به خدا و ارتباط با خدا، یک نقش بزرگ و اساسى دارد. عدّهاى غافلند، همهاش روى محاسبات مادّىِ محض محاسبه میکنند؛ در محاسباتشان معنویّت و کمک الهى و توکّل به خدا و حسن ظنّ به وعدهى الهى کأنّهُ هیچ راهى ندارد. خب این محاسبات مادّى را مستکبرین عالم هم دارند میکنند، بهتر از شما هم میکنند، چرا روزبهروز عقب میروند؟ چرا دچار این همه مشکلات میشوند؟ چرا مجبور میشوند ظلم کنند؟ چرا مجبور میشوند لشگرکشى کنند - به افغانستان، به عراق، به پاکستان - انسانهاى بىگناه را بکُشند؟ وَ اِنَّما یَحتاجُ اِلى الظُّلمِ ضَعیف؛(۵) آن کسى که ضعیف است احتیاج دارد به اینکه ظلم بکند؛ ضعیفند که ظلم میکنند؛ چون دستشان با سلاح آشنا است، این سلاح را بىمحابا به کار میبرند، ظالمانه، متجاوزانه، خودسرانه؛ خب این خودش عقبرفت است، هم عقبرفت در معیارهاى معنوى، هم عقبرفت در محاسبات مادّى. روزبهروز تمدّن غرب دارد مشکلات بیشترى در اطراف خود میتند، و این مشکلات اینها را از پا خواهد انداخت؛ این بهخاطر قطع ارتباط با مبدأ هستى است؛ این بهخاطر قطع ارتباط با معدن نور و عظمت است؛ فَتَصِلَ اِلى مَعدِنِ العَظَمَة، و تَصیرَ اَرواحُنا مُعَلقَةً بِعِزِّ قُدسِک؛(۶) اینها لازم است. امروز براى ملت ایران این زمینه آماده است.
 من همین جا وارد مسئلهى انتخابات بشوم. گفتیم "حماسهى سیاسى"؛ این حماسهى سیاسى امروز شروع شده است. البتّه روز جمعه نقطهى اوج این حماسه است؛ امّا امروز بحمدالله انسان میبیند در کشور حماسهى سیاسى شروع شده است. انتخاباتْ امسال رنگ و بوى دیگرى دارد. همهى دنیا چشمها را دوختهاند به این انتخابات؛ دشمنان ملت ایران چشمشان به این انتخابات است، دوستان ملت ایران هم همینطور؛ میخواهند ببینند ملت ایران چه خواهد کرد. دشمنان پولها خرج کردند، زحمتها کشیدند، سیاستها به کار بستند، به قول خودشان اتاقهاى فکر تشکیل دادند، براى اینکه راهى پیدا کنند تا ملت ایران را از نظام اسلامى جدا کنند. ملت ایران با حضور در پاى صندوقهاى رأى، با شرکت در رأى دادن، ارتباط و اتّصال مستحکم خودش را با نظام اسلامى دارد اثبات میکند. این جلوى چشم مردم است. ملت ایران با این شور و شوقى که امروز مشاهده میشود - که خب بحمدالله شور و شوق مبارکى است - به امید خدا، با توکّل به پروردگار، با همّت ملت عزیز، این حماسه به معناى واقعى تحقّق خواهد یافت؛ یک نمایش قدرتى است، هم براى ملت ایران، هم براى نظام جمهورى اسلامى، در مقابل چشم دشمنان. اینهمه تلاش کردند ملت را جدا کنند، بىتفاوت کنند، نسبت به انتخابات بدبین کنند، نسبت به دستگاه برگزارکنندهى انتخابات بدبین کنند، امّا ناکام شدند و انشاءالله ناکام خواهند شد. این یک تجربهى مهم و بزرگى است در مقابل ملت ایران. بنده اصرارم بر حضور حدّاکثرى و عمومى ملت ایران بهخاطر این است که مىبینم و میدانم که حضور یکپارچهى مردم، حضور پرشوق و امیدوارانه و قدرتمندانهى مردم موجب میشود که دشمن مأیوس بشود؛ وقتى دشمن مأیوس شد، کارآیى خود را از دست خواهد داد. اینکه ملاحظه میکنید دشمن در عرصههاى مختلف، از زاویههاى مختلف، گاهى تعرّضى، تجاوزى، پیشرفتى انجام میدهد، بهخاطر این است که کسانى به او چراغ سبز میدهند، دشمن را امیدوار میکنند. بعضى از حرفها دشمن را امیدوار میکند؛ بعضى از قیافهگرفتنها و رفتارها دشمن را امیدوار میکند. وقتى دشمن امیدوار شد، بر فشار خود مىافزاید؛ وقتى دشمن ناامید شد، طبعاً خواهد دید فشار فایدهاى ندارد، راه دیگرى را دنبال میکند. مصونیّت کشور، وابستهى به حضور مردم است؛ کم شدن فشارهاى دشمنان، وابستهى به حضور مردم است، وابستهى به اتّحاد و انسجام مردم با نظام و با دستگاه جمهورى اسلامى و حسّ اعتماد متقابل بین مردم و مسئولین است. این حسّ باید روزبهروز تقویت بشود.
 بحمدالله روال انتخابات تا امروز روال خوبى بوده است. یکى از نکات برجسته و مثبتى که انسان مشاهده میکند - با خبرهایى که داریم، با اطّلاعات آشکارى که وجود دارد - این است که گفتمان مردم در این انتخابات، گفتمان قانونگرایى است؛ با هر کسى صحبت میکنند، مصاحبه میکنند، مردم از تبعیّت از قانون میگویند؛ این خیلى حادثهى باارزش و برجستهاى است؛ قانونگرایى. از بىقانونى مردم لطمه دیدند؛ در سال ۸۸ عدم تبعیّت از قانون، لگد زدن به قانون، به کشور لگد زد؛ این را مردم دیدند. یکى از پدیدههاى برجستهى امروز این است که مردم نگاهشان، گرایششان قانونگرایى است. خوشبختانه تا امروز، هم مسئولین، هم نامزدهاى مختلف و محترم رعایت کردند جهات قانونى را، مراعات کردند؛ انشاءالله بعد از این هم همین خواهد بود. یک نکتهى مهم این است.
 یک نکتهى مهمّ دیگر این است که با حرکتى که صداوسیما انجام داد - اینکه نامزدهاى مختلف، با گرایشهاى مختلف، هشت نفر با هشت گرایش، با هشت نوع نگاه نسبت به مسائل گوناگون کشور، آمدند در مقابل چشم مردم نشستند حرفهایشان را زدند - یک عدّهاى که سالها است نعره میکشند که در این کشور آزادى بیان نیست، خجالتزده شدند. این کارى که صداوسیما کرد، مردم را در جریان افکار و آراء و نظرات و نگاههاى نامزدها به صورت روبهرو قرار داد، این خیلى کارِ به نظر من مفید و باارزشى بود. یک عدّهاى سالها مرتّب نعره میزدند: آقا نمیگذارند، تریبون نمیدهند! بفرمایید، این هم تریبون، این هم حرف؛ نه براى یک گرایش خاص، براى هشت گرایش؛ آقایان هشت نفر بودند آن روز، هشت جور نسبت به مسائل کشور حرف زدند - تحلیلهاى گوناگون، نظرات گوناگون - خب نظرات اشخاص محترم است. البتّه بنده حرفهایى دارم، در زمینهى مسائلى که آن آقایان گفتند بنده مطالبى دارم، وقتش حالا نیست؛ انشاءالله بعد از انتخابات اگر من زنده بودم، حقایقى را به ملت ایران عرض خواهم کرد - در پیرامون مطالبى که آن آقایان محترم بیان کردند، حرفهاى گفتنىاى وجود دارد - لکن این خیلى خوب بود، براى ما خوشحالکننده بود. دشمنان جمهورى اسلامى، تهمتزنندگان به جمهورى اسلامى، خجالتزده شدند؛ دیدند اینجور راحت، آزاد، نامزدها مىآیند حرف میزنند، به یکى حمله میکنند، از یکى دفاع میکنند، سیاستى را محکوم میکنند، جریانى را اثبات میکنند. جریانهاى فکرى و سیاسى کشور به طور کامل، در این مناظرات حضور داشتند؛ این یکى از نقاط قوّت انتخابات امسال بود. مردم هم احساس گرایشهاى پرشور در خودشان میکنند، بدون اینکه تعرّضى وجود داشته باشد. سال ۸۸، آن روز هم شور و هیجان بود منتها همراه با فحش و فضیحت! در این شهر تهران - حالا شهرستانها کمتر - مردم در این خیابانها راه میرفتند، یک عدّه به این یک عدّه به آن، یک عدّه علیه این یک عدّه علیه آن، شعار میدادند، حرف میزدند، به همدیگر میپریدند، بعضىها در این بین پیدا میشدند بددهنى میکردند، فحش میدادند؛ در این انتخابات نه، شور و هیجان هست، احساسات هست، امّا بىادبى نیست، بىاحترامى نیست. این خیلى باارزش است؛ ما در چهار سال اینقدر پیشرفت کردیم؛ خدا را شکر بر این پیشرفت و بر همهى پیشرفتهاى فراوان دیگرى که در این سالها بحمدالله براى کشور پیش آمده است.
 من توصیهى اوّل و اهمّم حضور در پاى صندوقهاى رأى است؛ این از همه چیز مهمتر است براى کشور. ممکن است بعضیها - حالا به هر دلیلى - نخواهند از نظام جمهورى اسلامى حمایت بکنند امّا از کشورشان که میخواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پاى صندوق رأى. همه باید بیایند پاى صندوقهاى رأى، حضور خودشان را اثبات کنند. هر کسى که انتخاب خواهد شد - که تقدیر الهى را ما نمیدانیم - اگر چنانچه آراء بیشترى از مردم را داشته باشد، در صورتى که داراى رأى سدید و خوبى باشد، بهتر میتواند از آن رأى دفاع کند؛ میتواند در مقابل معارضین کشور بایستد. کشور ما دشمن دارد، معارض دارد. در عرصهى بینالمللى، دشمن بینالمللى دشمنى نیست که با رودربایستى و با من بمیرم، تو بمیرى کنار بکشد؛ در دنیا سیاست اینجورى نیست که با رودربایستى بگوییم: طرف را خجالتزده کنیم، مثلاً عقب بکشد؛ نخیر، هرچه شما ضعف نشان بدهید، او مىآید جلو؛ هرچه شما عقب بکشید، او جرىتر میشود. این را ما تجربه کردیم؛ یک جاهایى عقب کشیدیم، دشمن ما جرىتر شد؛ یک چیزى او گفت، ما به خیال یک مصلحتى حرف او را قبول کردیم، دیدیم پایش را گذاشت روى آن حرف، یک قدم آمد جلو؛ دشمن اینجورى است. در مقابل دشمن بینالمللى، با ارادهى قوى، با احساس عزّت، با اعتماد به این ملت - به این ملت باید اعتماد کرد، ملت ما ملت شجاع و رشیدى است - و با توکّل به خداى بزرگ و با حسن ظنّ به وعدهى الهى، بایستى راه را انتخاب کرد، با نگاه صحیح، عاقلانه، مدبّرانه پیش رفت، آن وقت خداى متعال هم به اینچنین کارى برکت خواهد داد و توفیقات الهى شامل حال همه خواهد شد.
 بنده امیدوارم به فضل پروردگار و به لطف الهى که ان‌شاءالله این امتحانى که در پیش داریم - امتحان روز جمعهى آینده، امتحان انتخابات، امتحان حضور در پاى صندوقهاى رأى - خداى متعال کمک کند و ملت ایران انشاءالله در این انتخابات موفّق و پیروز بشود؛ بحوله و قوّته.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
۱) تحفالعقول، ص ۲۳۷
۲) مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیّه
۳) همان
۴) همان
۵) صحیفهى سجّادیّه، دعاى ۴۸
۶) همان
پیوندهای مرتبطخبرخبرعکسعکسصوتصوت
  • سعید جلیلی

ایثار،تقدیر،صلوات

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۴ ق.ظ

چقد قشنگه تلویزیون بعضی اوقات ، همین موقع هاست که آدم میگه با تمام مشکلاتی که هست جونشو واسه ایران بده ارزش داره ، امیر عباسی آتش نشان قهرمان ملی که خلعتبری بعد گل نشون داد اسمشو ، حسینیان تو برنامه عشق من ایران  توصیفش کرد تقدیر کرد صلوات فرستاد واسش ، حسابشو بکن سه تا حرکت قشنگ با هم ایثار ، تقدیر ، صلوات همین جاست که اشک آدم درمیاد می گه الهی صد هزار بار شکر که همچین مملکتی داریم خدا رو شکر

  • سعید جلیلی

اذان مغرب به افق تهران

چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۱ ب.ظ

یه زمانایی که فوتبال پخش مستقیمه  زیرنویس می کنن  اذان مغرب به افق تهران من زیاد اهل فوتبال نیستم ، همون قد که اهل سیاست نیستم امشب موقع دیدن مناظره دیدم زیرنویس شد اذان مغرب به افق تهران واسم خیلی جالب بود خب شبکه سه فوتبالیهو موقع دیدن فوتبال ، اصلن به قول معروف به اونا حرجی نیست اما موقع مناظره ، زیرنویس اذان به افقِ چه معنی داره

اصلن یه مدتی هستش ( از وقتی این شبکه ها زیاد شد یه مدتی تو پخش موقت بعضی شبکه ها هم اذان پخش نمی شد ) واسم سوال شده چه لزومی داره اذان پخش بشه اصلن باید پخش بشه یا پخش نشه ؟ اگه یه وقتی پخش نشد باید سرش جال و جنجال به پا کنیم یا اهمیتی نداره ؟ اگه نداره چرا همشون پخش می کنن ؟ اصلن مگه ما رئیس جمهور انتخاب نمی کنیم که نمازا اول وقت خونده بشه ؟ یعنی بین این نامزدا هیچ کدوم واسشون اهمیت داره نماز اول وقت بخونن یا نه ؟  یه سوال مهم تر چرا هیچ کدومشون وقتی حیدری گفت وقت اذان گذشته عکس العملی نشون نداد ؟ یعنی اعتراض سر نحوه چه جوری اجرا شدن برنامه مناظره اهمیت داره ولی اینکه مصادف و همزمان بشه با وقت اذان اصلن اهمیتی واسه هیچکی نداره ؟ اگه ما قائل به این بشیم که خیلی از مردم دارن این برنامه رو نگاه می کنن می دونید با این برنامه چه تعداد از جمعیت افرادی که میرن نماز جماعت مسجد کم میشه ؟ اصلن اونی که میره نماز جماعت و این برنامه رو تا آخرش نمی بینه آدم خوبیه یا اونی که میشینه ببینه و تصمیم بگیره به کدوم یک از نامزدا رأی بده ؟چه چیزایی به نماز اول وقت خوندن ترجیح داره چه چیزایی نداره؟ من اصلن نمی خوام جواب بدم ؟ از شما هم نمی خوام که جواب بدین!  ولی مطمئنم اگه به این سوالات جواب میدادیم وضعمون بهتر از این بود که الان داریم .

تند تند نوشتم چون موقع امتحانا هستش ایشاالله بعد 19 فعالتر بشم با آرزوی موفقیت برای شما 

سعید جلیلی

  • سعید جلیلی

از اون شب تا حالا

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۲۵ ب.ظ

راست میگه این بنده خدا خوب نذاشته پرونده ایران بره شورای امنیت  ، از جنگ ترسیده ، نخواسته جنگ بشه ولی همه چی رو تعلیق کرده  من اینو نمی خوام این ذلت هستش حقارت هستش زورگویی هستش که باید جلوش ایستاد حتی به قمیت نون سق زدن حتی کشته شدن که این کشته شدن از هزار سال زندگی بهتره این همون عمر جاودانی هستش که کلی پادشاهای دنیا دنبالش می گشتن ولی یه جای دیگه این همون مقاومت هستش که رمز پیشرفت در دو دنیاست

البته نگاه کوته بینانه و زودگذر هم هستش چون امثال روحانی فقط به خودشون فکر می کنن چون همه چیز حتی پیشرفت رو واسه خودشون می خوان پیشرفت رو می خوان تا خودشون استفاده کنن نه حتی بچه هاشون یا نوه هاشون یا نتیجه هاشون فقط خودشون تعلیق امروز مساوی است با عقب موندگی  و گدایی بچه های این مملکت از این و اون برای فرداهای پیش رو

مسلم هستش کسایی که دنبال پیشرفت هستن باید عوارض این پیشرفت رو هم قبول کنن سختی ها و مشکلات اقتصادی هم یکی از عوارض ابر قدرت شدن به امید  روزی که حق وتو بیفته دست ما به امید روزی که ما هر کی خواستیم تحریم کنیم هر کی رو نخواستیم نه ( هرچند ما مثل بعضیا عوضی نیستیم و از این کارا هم بلد نیستیم)

بله این تفاوت دیدگاه وجود داره تو ایرانم هستش همه مردم مثل من فکر نمی کنن باید دید مردم تو شرایط مختلف نسبت به کدوم تفکر اقبال بیشتری نشون میدن

لینک دانلود

  • سعید جلیلی

FILE

جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۳ ب.ظ
  • سعید جلیلی

وا چه حرفا !

پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۰۴ ب.ظ

عکسی که هر روز سعید جلیلی به آن نگاه می کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اولندش که اگه این ماشین خودش باشه (چون من که نمی دونم مال کیه !) آخه این بنده خدا حوصله داره با این سن و سال از این عکسا بچسبونه به ماشینش حتمن کار اون وروجک ( بچه جلیلی ) هستش

دومندش هر جوریم حساب کنی طرف راننده اینور هستش نه اونور ! مگه اینکه بگی جلیلی صبح ها راننده نیست یکی دیگه است !

سومندش من اصلن قصد ندارم یکی از طرفدار گل و مهربون و قشنگ و زیبا و هم جور عاشق جلیلی رو بهش خدای نکرده جسارتی کرده باشم چون اصلن از این کار واسه نخودی هام بدم میاد چه به برسه به خودی های عزیز

بازم میگم یه بار دیگه اینجا گفتم رعایت رفتار صحیح مومنانه شایسته یک طرفدار حقیقی است و طرفدار باید طرف دار باشد نه طرفِ دار!

بازخورد مردم که صحیح هم هستش و نشان از دقت های کارشناسی شده اشون داره رو نسبت به این خبر بخونید ( اگه این دقت نبود تا حالا ما صد بار چپه شده بودیم این دقت کارشناسی مال نشستن پای  صحبت های دقیق و رندانه ی رهبر عزیزمون هستش اینجور خبرا هم نه باعث بالا رفتن ایشون میشه نه جلیلی مهم حکمت و درایت رندانه ی ایشون هستش که باید تبلیغ بشه نه اینجور چیزا ) مواظب باشیم اینا رو میگم که باز دوباره اشتباهی نشیم !

اینم بگم از این حرفای نسبتن کمتر بهتر ! واسه استفاده از احساسات مردم سایر کاندیداها بسیار می زنند نمونه اش تو هر خونه ای یه بیکار هست و خیلی چیزای دیگه که من حوصله اش رو ندارم بگم شما هم ندارید بخونید اما ما نباید اینکار رو بکنیم ، باید یادبگیریم واسه رأی دادن به مسائل مهم تری فکر کنیم  اگه بخوام دقیق تر بگم  تو صحبت ها یا کارنامه جلیلی نشانه بهتری واسه یه شاخصه مهم رئیس جمهور کشور یعنی  ولایت مداری پیدا نشد که اینو آدم بذاره و بزرگش کنه ! کج سلیقگی هم تا یه اندازه ای قابل تحمله نه بیشترش .

سعید جلیلی

  • سعید جلیلی

به نظر من

چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۳۸ ق.ظ

دغدغه سعید جلیلی دغدغه ای مثبت هستش باید با دقت بیشتری بهش توجه کرد قابل توجه اونایی که می گن جلیلی برنامه نداره اولندش که مگه بقیه کاندیداها برنامه دارن اگه کسی  بگه دارن خوب خودشون گفتن ما که نه چیزی تو صحبت ها شنیدیم نه دیدیم. اون مشکلی که جلیلی تو برنامه هاش مطرح می کنه خیلی قشنگ تو داستان پایین که خیالی نیست ولی شما  با خوندنش فک می کنید خیالیه مطرح شده خودتون بخونید تا باور کنید و بدونید اگه این مشکل تو کشور ما حل بشه خیلی حرکت مثبت و خوبی خواهد بود

دردنامه


حیدر رحیم پور ازغدی:

امروز می‌خواهم چیزی بنویسم که خوبان را خوش‌آیند باشد و بدان، بر خود بلرزند.

عزیزان! آن‌گاه که ظرف اجرا و اداراتمان نامناسب باشد و مجریان، ظرفیت اجرا را نداشته باشند، زیباتر از شعار حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی هم کارساز نباشد! مگر ابوسفیان و اشعث پس از نزول قرآن، هم میدان‌دار اقصاد و هم سردمداران سیاست جامعه اسلامی نبودند؟ و عرب جاهلی، بیل به دست علی(ع) نداد و حضرتش را به باغبانی نفرستاد؟ یا دوران مدیریت خلفاء راشدین که تاریخ گواهی می‌دهد هرگز مال‌اندوزی نکردند، شمشیرهای طلای سیف‌الاسلام، طلحه‌الخیر به کلفتی گردن اشتران نگشت؟ و ابوذر در بیابان‌های ربذه از گرسنگی نمرد؟ و طراحان سیاست و اقتصاد مسلمین، موجودات خبیثی چون صهیونیزم نبودند؟

بی‌پروا می‌نویسم، مگر با این ساختار در روزگاری که نسل، سخت رو به کاستی می‌گذارد، دختر و پسری که برای مخارج ریالی ازدواجشان، ماه‌ها در بانک‌ها پاشنه کفش‌های کهنه خود را می‌سایند و بانک‌داران، گدایان را از درب بانک‎ها به بیرون می‌رانند به ابوسفیان زمان، 3000 میلیارد تومان و به اشعث‌های روزگار، هدیه‌های 1200 میلیارد تومانی تقدیم نکرده‌اند!

در این روزگار چه ‌قدر از صنایع کوچک که می‌توانست نان‌آور چند خانوار باشد، به خاطر نداشتن دو، سه میلیون تومان کارشان راکد و کارگرانشان بی‌کار و خیابان‌گرد شدند؟ مگر بارها ننوشتم که «بانک ملی! جمهوری اسلامی» که حواله 8.5 میلیارد تومانی رئیس جمهور برای تأسیس کارخانه‌ ژئوممبران را به این بهانه که چنین پولی نداریم، نپرداخت، در ظرف چهار سال بیش از 400 میلیون تومان از تولیدات رقیب همان کارخانه را با دلار پیش‌پرداختی وارد نکرد! تا بتواند صدها کارگر و مهندس تولید‌کننده را بیکار سازد و به آنان بیمه بیکاری بپردازد!

آری، تا دستگاه‌های اجرایی و ادارات دولتی، همین ادارات دوران قجرهای انگلیس‌ساخته و دوران پهلوی‌های آمریکایی باشد و وبال گردن جمهوری اسلامی، کاسه همان است و آش همین. زیرا «لاتطهر جلد الکلب بالدباغ» و بنابراین هر حکم قرآنی که برای بهبود اقتصادمان حتی از طرف رهبری عزیز صادر شود در ظرف این ادرات به تحریف کشیده شود و گندمی که کشاورزمان بکارد نانش در سفره دلالان چیده شود و جو آنان در آخور اسبانی که بر سُم‌کوبی قوانین ترک‌تازی می‌کنند، ریخته  و تولید و تولیدکننده زیر شکنجه قوانین خرد و خمیر ‌شوند. زیرا فقیه ما می‌گوید هر نعمتی را که در ظرف نجس بریزید، نجس می‌گردد و پزشکان می‌گویند اگر عسلی هم که شفا بر هر دردی ‌باشد، در ظرف مسمومی ریخته شود، آدمی را بکشد.


این قصه را بشنو تا غصه‌ات بیشتر گردد: 
نویسنده کتاب فرهنگ شیمی که کتابش جایزه کتاب سال رشته را برد، به عکس کسانی که از ایران پول می‌دزدند و در آمریکا خرج می‌کنند، مصمم می‌شود پول‌هایی را که به برکت پزشکی فرزندان و تدریس خود در دانشگاه‌های آمریکا به دست آورده است به ایران بیاورد و در محله فقیرنشینی، بیمارستان خیریه‌ای بسازد و سه فرزند خود را که مسئولان، ایشان را برای ارائه مقاله در کنفرانس‌های علمی به ایران دعوت می‌کنند، به پزشکی آن بیمارستان بگمارد.

چنین فردی چهار سال برای کسب مجوزات و استعلام‌های مسخره، اداره‌پیمایی می‌کند تا موافقت خانم وزیر و هیأت وزیران را می‌گیرد و چون برای شروع کار به مشهد می‌آید در خراسانِ همیشه بی‌صاحب! از مسئول وزارت بهداشت چنین می‌شنود: اگر بیمارستانتان را شخصی و در بالای شهر تأسیس کنید ما به شما اجازه تأسیس می‌دهیم ولی اگر خواسته باشید در پایین شهر و به عنوان خیریه راه‌اندازی کنید باید نخست 80 میلیارد تومان ارزش ملک را وقف مخارج آن کنید؟! تا ما مجوز تأسیس بیمارستان را به شما بدهیم!!! و آن چه دکتر می‌گوید حتی درآمد مادی هر فرزندم بیش از 80 میلیارد ملک می‌باشد، گوش شنوا و دادرسی را نمی‌یابد و هنگام برگشت خود به آمریکا چنین داستانی را برایم حکایت کرد: از آن‌جا که مردم آمریکا به پزشکی فرزندانم سخت چشم دوخته بودند ما مصمم شدیم برای درآمد بیشتر به راه‌اندازی بیمارستانی خصوصی بپردازیم و من تقاضای تأسیس بیمارستان را نوشتم و به وزارت بهداشت رفتم و خیلی زود خود را به بالاترین مقام مسئول رساندم و برای جلب نظرش به چرب‌زبانی و مجیز‌گویی پرداختم و او به سبک مسئولان ایرانی قمپز نشسته بود و به سخنانم گوش و سر تکان می‌داد و ناگهان عقده‌اش ترکید و قاه‌قاه خندید و به زبان مشهدی خالص چنین گفت: «یَره بِرِی چی به زبون آدمیزاد حرف نِمِزنی و ایی همه اَدا و اَطفار از خودت در میِری؟» خنده‌ام گرفت و گفتم شما ایرانی و همشهری من می‌باشید و او پس از شوخی و خنده‌، آهی کشید و گفت: عزیزم! این‌جا که ایران نیست که برای هر خدمتی که بخواهی انجام دهی، ماه‌ها در شهر خود برای کسب استعلام از ادارات و در پایتخت معظم، برای کسب مجوز خدمت به اندازه‌ای که یک دور کره زمین را بگردی، اداره پیمایی کنی. برو خواسته و همه امکانات خود را در نامه‌ای بنویس و به اداره کاریابی و سرمایه‌گذاری بده، 15 روز بعد پاسخ همه ادارت و مجوز تأسیس را به درب خانه‌ات می‌آورند و می‌گفت سوگند به جان فرزندانم که روز پانزدهم یک بسته نامه از ادارات به درب خانه‌ام آوردند که بیشترشان با چنین عباراتی موافقت خود را با راه‌اندازی بیمارستان خصوصی اعلام کرده بودند: «این وزارت‌خانه از خدمات شما تشکر و ضمن تقدیم مجوز، آماده هرگونه همکاری می‌باشد» و شهرداری چنین پاسخ داده بود: «اگر بیمارستان خود را در فلان محله فقیر‌نشین تأسیس کنید ما زمین بیمارستان را رایگان و همه امکانات لازم را برایتان فراهم می‌کنیم» و بانکی بدون تقاضای من چنین نوشته بود: «چنان‌چه موسسه عام‌المنفعه شما نیازی به وام داشته باشد این بانک مخارج لازم را فقط با دریافت مخارج خدماتی (4%) خدمتتان تقدیم می‌کند» و شرکت ساختمانی معظمی که فقط با موسسات امور عام‌المنفعه همکاری می‌کرد برایم چنین نوشته بود: «در صورتی که این شرکت را برای ساخت بیمارستان به خدمت بگمارید ما در کوتاه‌ترین مدت بیمارستان را طبق دل‌خواهتان تقدیم می‌داریم» و در این‌جا بود که اشک از چشمان سید جاری شد و گفت: به جان فرزندانم 11 ماه بعد ما را به بیمارستانی دعوت کردند که حتی تیغ‌های جراحی و نخ ‌و ‌سوزن بخیه هم روی میز کار پزشک آماده بود و پزشک می‌توانست با ورود به اتاق جراحی، لباس بپوشد و به کار پردازد. سرش را میان دست‌هایش گرفت و در حالی که عقده در گلو داشت گفت: من آقای خامنه‌ای را خوب می‌شناسم زیرا دوران انقلاب مترجم حضرتش در مصاحبه با خارجی‌ها بودم ولی آگاه باشید که اگر امام زمان(عج) هم با این ادارات به مدیریت بنشیند دگربار کار سیاست به دست ابوسفیان و معاویه ‌افتد و کار اقتصاد به دست طلحه و زبیر!

دکتر خداحافظی کرد و با دل شکسته به دیار غربت برگشت و چنین نامه‌ای را به من داد تا که تقدیم بزرگان کنم و من ارسال کردم و پیشکاران، آن نامه را تقدیم سبد زباله داشتند و اجمال نامه چنین بود: 
تنها راه نجات اقتصاد ما در این است تا زمانی که بانک‌ها و اداراتمان اسلامی نگشته‌اند، ما هم در گوشه استانداری هر استانی دفتری داشته باشیم و هر کس تقاضای کار و خدمتی داشته باشد، پیشنهاد خود را به آن‌جا بدهد و آن دفتر طرف ادارات باشد، نه سرمایه‌گذار و تولیدکننده و موسسی که مغضوب ادارات هستند.

آری آمریکای دیروز که سرمایه‌ها و نیروهای کار جهان را جذب خود می‌کرد دارای چنین ساختار اداری بود و این مدیریت امروز بوش‌ها و اوباماهای دست‌نشانده صهیونیزم جهانی است که مریض آمریکایی را برای معالجه از واشنگتن و نیویورک به مشهد می‌آورند.

و لا حول و لا قوه الی بالله العلی العظیم.

درد نامه رو از وب زیبای عطر یار برداشتم اون موقع اصلن  خبری از جلیلی و برنامه اش نبود اون روز خیلی تأسف خوردم که چرا باید کشورمون اینجوری باشه وقتی دیدم سعید جلیلی این موضوع رو که هیچ کدوم از کاندیداها بهش اشاره نکردن رو مورد توجه قرار داده خیلی امیدوارم شدم هر چند اگه یه همچین چیزیم نمی گفت خیلی خصیصه های ویژه ای داره که اصلن قابل مقایسه با سایر نامزدها نیست 

  • سعید جلیلی

سعید جلیلی توان اجرایی دارد؟ تیم دارد؟

شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۴ ق.ظ

این جزوه خلاصه بحث گروهی ، چند تن از دانشجویان است که به برخی از سوالات شایع در مورد تواناییهای آقای جلیلی برای رئیس جمهور شدن ، پاسخ می دهد. از قبیل سوالاتی مثل این که آقای جلیلی کاراجرایی کرده اند یا خیر؟! تیم دارند یا نه؟! و...

دریافت جزوه به صورت فایل pdf

سعید جلیلی

  • سعید جلیلی