سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

بایگانی
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «40 شاخص» ثبت شده است

جلیلی در شبکه خبر

چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ
  • سعید جلیلی

FILE

جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۳ ب.ظ
  • سعید جلیلی

وا چه حرفا !

پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۰۴ ب.ظ

عکسی که هر روز سعید جلیلی به آن نگاه می کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اولندش که اگه این ماشین خودش باشه (چون من که نمی دونم مال کیه !) آخه این بنده خدا حوصله داره با این سن و سال از این عکسا بچسبونه به ماشینش حتمن کار اون وروجک ( بچه جلیلی ) هستش

دومندش هر جوریم حساب کنی طرف راننده اینور هستش نه اونور ! مگه اینکه بگی جلیلی صبح ها راننده نیست یکی دیگه است !

سومندش من اصلن قصد ندارم یکی از طرفدار گل و مهربون و قشنگ و زیبا و هم جور عاشق جلیلی رو بهش خدای نکرده جسارتی کرده باشم چون اصلن از این کار واسه نخودی هام بدم میاد چه به برسه به خودی های عزیز

بازم میگم یه بار دیگه اینجا گفتم رعایت رفتار صحیح مومنانه شایسته یک طرفدار حقیقی است و طرفدار باید طرف دار باشد نه طرفِ دار!

بازخورد مردم که صحیح هم هستش و نشان از دقت های کارشناسی شده اشون داره رو نسبت به این خبر بخونید ( اگه این دقت نبود تا حالا ما صد بار چپه شده بودیم این دقت کارشناسی مال نشستن پای  صحبت های دقیق و رندانه ی رهبر عزیزمون هستش اینجور خبرا هم نه باعث بالا رفتن ایشون میشه نه جلیلی مهم حکمت و درایت رندانه ی ایشون هستش که باید تبلیغ بشه نه اینجور چیزا ) مواظب باشیم اینا رو میگم که باز دوباره اشتباهی نشیم !

اینم بگم از این حرفای نسبتن کمتر بهتر ! واسه استفاده از احساسات مردم سایر کاندیداها بسیار می زنند نمونه اش تو هر خونه ای یه بیکار هست و خیلی چیزای دیگه که من حوصله اش رو ندارم بگم شما هم ندارید بخونید اما ما نباید اینکار رو بکنیم ، باید یادبگیریم واسه رأی دادن به مسائل مهم تری فکر کنیم  اگه بخوام دقیق تر بگم  تو صحبت ها یا کارنامه جلیلی نشانه بهتری واسه یه شاخصه مهم رئیس جمهور کشور یعنی  ولایت مداری پیدا نشد که اینو آدم بذاره و بزرگش کنه ! کج سلیقگی هم تا یه اندازه ای قابل تحمله نه بیشترش .

سعید جلیلی

  • سعید جلیلی

انتخاب ایرانی

چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۲ ب.ظ

  • سعید جلیلی

به نظر من

چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۳۸ ق.ظ

دغدغه سعید جلیلی دغدغه ای مثبت هستش باید با دقت بیشتری بهش توجه کرد قابل توجه اونایی که می گن جلیلی برنامه نداره اولندش که مگه بقیه کاندیداها برنامه دارن اگه کسی  بگه دارن خوب خودشون گفتن ما که نه چیزی تو صحبت ها شنیدیم نه دیدیم. اون مشکلی که جلیلی تو برنامه هاش مطرح می کنه خیلی قشنگ تو داستان پایین که خیالی نیست ولی شما  با خوندنش فک می کنید خیالیه مطرح شده خودتون بخونید تا باور کنید و بدونید اگه این مشکل تو کشور ما حل بشه خیلی حرکت مثبت و خوبی خواهد بود

دردنامه


حیدر رحیم پور ازغدی:

امروز می‌خواهم چیزی بنویسم که خوبان را خوش‌آیند باشد و بدان، بر خود بلرزند.

عزیزان! آن‌گاه که ظرف اجرا و اداراتمان نامناسب باشد و مجریان، ظرفیت اجرا را نداشته باشند، زیباتر از شعار حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی هم کارساز نباشد! مگر ابوسفیان و اشعث پس از نزول قرآن، هم میدان‌دار اقصاد و هم سردمداران سیاست جامعه اسلامی نبودند؟ و عرب جاهلی، بیل به دست علی(ع) نداد و حضرتش را به باغبانی نفرستاد؟ یا دوران مدیریت خلفاء راشدین که تاریخ گواهی می‌دهد هرگز مال‌اندوزی نکردند، شمشیرهای طلای سیف‌الاسلام، طلحه‌الخیر به کلفتی گردن اشتران نگشت؟ و ابوذر در بیابان‌های ربذه از گرسنگی نمرد؟ و طراحان سیاست و اقتصاد مسلمین، موجودات خبیثی چون صهیونیزم نبودند؟

بی‌پروا می‌نویسم، مگر با این ساختار در روزگاری که نسل، سخت رو به کاستی می‌گذارد، دختر و پسری که برای مخارج ریالی ازدواجشان، ماه‌ها در بانک‌ها پاشنه کفش‌های کهنه خود را می‌سایند و بانک‌داران، گدایان را از درب بانک‎ها به بیرون می‌رانند به ابوسفیان زمان، 3000 میلیارد تومان و به اشعث‌های روزگار، هدیه‌های 1200 میلیارد تومانی تقدیم نکرده‌اند!

در این روزگار چه ‌قدر از صنایع کوچک که می‌توانست نان‌آور چند خانوار باشد، به خاطر نداشتن دو، سه میلیون تومان کارشان راکد و کارگرانشان بی‌کار و خیابان‌گرد شدند؟ مگر بارها ننوشتم که «بانک ملی! جمهوری اسلامی» که حواله 8.5 میلیارد تومانی رئیس جمهور برای تأسیس کارخانه‌ ژئوممبران را به این بهانه که چنین پولی نداریم، نپرداخت، در ظرف چهار سال بیش از 400 میلیون تومان از تولیدات رقیب همان کارخانه را با دلار پیش‌پرداختی وارد نکرد! تا بتواند صدها کارگر و مهندس تولید‌کننده را بیکار سازد و به آنان بیمه بیکاری بپردازد!

آری، تا دستگاه‌های اجرایی و ادارات دولتی، همین ادارات دوران قجرهای انگلیس‌ساخته و دوران پهلوی‌های آمریکایی باشد و وبال گردن جمهوری اسلامی، کاسه همان است و آش همین. زیرا «لاتطهر جلد الکلب بالدباغ» و بنابراین هر حکم قرآنی که برای بهبود اقتصادمان حتی از طرف رهبری عزیز صادر شود در ظرف این ادرات به تحریف کشیده شود و گندمی که کشاورزمان بکارد نانش در سفره دلالان چیده شود و جو آنان در آخور اسبانی که بر سُم‌کوبی قوانین ترک‌تازی می‌کنند، ریخته  و تولید و تولیدکننده زیر شکنجه قوانین خرد و خمیر ‌شوند. زیرا فقیه ما می‌گوید هر نعمتی را که در ظرف نجس بریزید، نجس می‌گردد و پزشکان می‌گویند اگر عسلی هم که شفا بر هر دردی ‌باشد، در ظرف مسمومی ریخته شود، آدمی را بکشد.


این قصه را بشنو تا غصه‌ات بیشتر گردد: 
نویسنده کتاب فرهنگ شیمی که کتابش جایزه کتاب سال رشته را برد، به عکس کسانی که از ایران پول می‌دزدند و در آمریکا خرج می‌کنند، مصمم می‌شود پول‌هایی را که به برکت پزشکی فرزندان و تدریس خود در دانشگاه‌های آمریکا به دست آورده است به ایران بیاورد و در محله فقیرنشینی، بیمارستان خیریه‌ای بسازد و سه فرزند خود را که مسئولان، ایشان را برای ارائه مقاله در کنفرانس‌های علمی به ایران دعوت می‌کنند، به پزشکی آن بیمارستان بگمارد.

چنین فردی چهار سال برای کسب مجوزات و استعلام‌های مسخره، اداره‌پیمایی می‌کند تا موافقت خانم وزیر و هیأت وزیران را می‌گیرد و چون برای شروع کار به مشهد می‌آید در خراسانِ همیشه بی‌صاحب! از مسئول وزارت بهداشت چنین می‌شنود: اگر بیمارستانتان را شخصی و در بالای شهر تأسیس کنید ما به شما اجازه تأسیس می‌دهیم ولی اگر خواسته باشید در پایین شهر و به عنوان خیریه راه‌اندازی کنید باید نخست 80 میلیارد تومان ارزش ملک را وقف مخارج آن کنید؟! تا ما مجوز تأسیس بیمارستان را به شما بدهیم!!! و آن چه دکتر می‌گوید حتی درآمد مادی هر فرزندم بیش از 80 میلیارد ملک می‌باشد، گوش شنوا و دادرسی را نمی‌یابد و هنگام برگشت خود به آمریکا چنین داستانی را برایم حکایت کرد: از آن‌جا که مردم آمریکا به پزشکی فرزندانم سخت چشم دوخته بودند ما مصمم شدیم برای درآمد بیشتر به راه‌اندازی بیمارستانی خصوصی بپردازیم و من تقاضای تأسیس بیمارستان را نوشتم و به وزارت بهداشت رفتم و خیلی زود خود را به بالاترین مقام مسئول رساندم و برای جلب نظرش به چرب‌زبانی و مجیز‌گویی پرداختم و او به سبک مسئولان ایرانی قمپز نشسته بود و به سخنانم گوش و سر تکان می‌داد و ناگهان عقده‌اش ترکید و قاه‌قاه خندید و به زبان مشهدی خالص چنین گفت: «یَره بِرِی چی به زبون آدمیزاد حرف نِمِزنی و ایی همه اَدا و اَطفار از خودت در میِری؟» خنده‌ام گرفت و گفتم شما ایرانی و همشهری من می‌باشید و او پس از شوخی و خنده‌، آهی کشید و گفت: عزیزم! این‌جا که ایران نیست که برای هر خدمتی که بخواهی انجام دهی، ماه‌ها در شهر خود برای کسب استعلام از ادارات و در پایتخت معظم، برای کسب مجوز خدمت به اندازه‌ای که یک دور کره زمین را بگردی، اداره پیمایی کنی. برو خواسته و همه امکانات خود را در نامه‌ای بنویس و به اداره کاریابی و سرمایه‌گذاری بده، 15 روز بعد پاسخ همه ادارت و مجوز تأسیس را به درب خانه‌ات می‌آورند و می‌گفت سوگند به جان فرزندانم که روز پانزدهم یک بسته نامه از ادارات به درب خانه‌ام آوردند که بیشترشان با چنین عباراتی موافقت خود را با راه‌اندازی بیمارستان خصوصی اعلام کرده بودند: «این وزارت‌خانه از خدمات شما تشکر و ضمن تقدیم مجوز، آماده هرگونه همکاری می‌باشد» و شهرداری چنین پاسخ داده بود: «اگر بیمارستان خود را در فلان محله فقیر‌نشین تأسیس کنید ما زمین بیمارستان را رایگان و همه امکانات لازم را برایتان فراهم می‌کنیم» و بانکی بدون تقاضای من چنین نوشته بود: «چنان‌چه موسسه عام‌المنفعه شما نیازی به وام داشته باشد این بانک مخارج لازم را فقط با دریافت مخارج خدماتی (4%) خدمتتان تقدیم می‌کند» و شرکت ساختمانی معظمی که فقط با موسسات امور عام‌المنفعه همکاری می‌کرد برایم چنین نوشته بود: «در صورتی که این شرکت را برای ساخت بیمارستان به خدمت بگمارید ما در کوتاه‌ترین مدت بیمارستان را طبق دل‌خواهتان تقدیم می‌داریم» و در این‌جا بود که اشک از چشمان سید جاری شد و گفت: به جان فرزندانم 11 ماه بعد ما را به بیمارستانی دعوت کردند که حتی تیغ‌های جراحی و نخ ‌و ‌سوزن بخیه هم روی میز کار پزشک آماده بود و پزشک می‌توانست با ورود به اتاق جراحی، لباس بپوشد و به کار پردازد. سرش را میان دست‌هایش گرفت و در حالی که عقده در گلو داشت گفت: من آقای خامنه‌ای را خوب می‌شناسم زیرا دوران انقلاب مترجم حضرتش در مصاحبه با خارجی‌ها بودم ولی آگاه باشید که اگر امام زمان(عج) هم با این ادارات به مدیریت بنشیند دگربار کار سیاست به دست ابوسفیان و معاویه ‌افتد و کار اقتصاد به دست طلحه و زبیر!

دکتر خداحافظی کرد و با دل شکسته به دیار غربت برگشت و چنین نامه‌ای را به من داد تا که تقدیم بزرگان کنم و من ارسال کردم و پیشکاران، آن نامه را تقدیم سبد زباله داشتند و اجمال نامه چنین بود: 
تنها راه نجات اقتصاد ما در این است تا زمانی که بانک‌ها و اداراتمان اسلامی نگشته‌اند، ما هم در گوشه استانداری هر استانی دفتری داشته باشیم و هر کس تقاضای کار و خدمتی داشته باشد، پیشنهاد خود را به آن‌جا بدهد و آن دفتر طرف ادارات باشد، نه سرمایه‌گذار و تولیدکننده و موسسی که مغضوب ادارات هستند.

آری آمریکای دیروز که سرمایه‌ها و نیروهای کار جهان را جذب خود می‌کرد دارای چنین ساختار اداری بود و این مدیریت امروز بوش‌ها و اوباماهای دست‌نشانده صهیونیزم جهانی است که مریض آمریکایی را برای معالجه از واشنگتن و نیویورک به مشهد می‌آورند.

و لا حول و لا قوه الی بالله العلی العظیم.

درد نامه رو از وب زیبای عطر یار برداشتم اون موقع اصلن  خبری از جلیلی و برنامه اش نبود اون روز خیلی تأسف خوردم که چرا باید کشورمون اینجوری باشه وقتی دیدم سعید جلیلی این موضوع رو که هیچ کدوم از کاندیداها بهش اشاره نکردن رو مورد توجه قرار داده خیلی امیدوارم شدم هر چند اگه یه همچین چیزیم نمی گفت خیلی خصیصه های ویژه ای داره که اصلن قابل مقایسه با سایر نامزدها نیست 

  • سعید جلیلی

تکنوکراسی

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۱ ب.ظ

 

 

 

یه فایل خیلی  مفید علمی  هستش

حیفم اومدبه اشتراکش نذارم البته

بی ربط به انتخابات پیش رونیست

حتمن دانلود کنید :    تکنوکراسی

 

  • سعید جلیلی

دم شما گرم

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۸ ق.ظ

قابل توجه آقایونی که میگن جلیلی رئیس جمهور هستش، شما یا عالمانه حرف می زنید که خائن به مملکت هستید و اصلن حرفی با هاتون ندارم امیدوارم تو کارتون موفق باشید چون آدمای زرنگی هستید و من عمومن از آدمای زرنگ خوشم میاد یا اینکه جاهل هستید که نمی دونید این حرفتون چه تبعاتی داره چون باعث میشه یکی مثل من که می خواد تو انتخابات شرکت کنه  وقتی این ایده تو ذهنش رسوخ کنه که رئیس جمهور مشخص شده پس رأی دادنش چه فایده ای داره دیگه حتی سمت صندوقم نمیره چه برسه رأی دادن. حالا واسه شمای جاهل دعایی جز مرگ ندارم چون هیچ فایده ای واسه هیچکی ندارید اگر عابدید این عبادتتون بدرد خودتون می خوره اگه ماده پرستید به جز حقه و پول از جیب رفیق زدن کار دیگه ای بلد نیستید پس مردنتون بهتر از زنده بودنتون هستش یه کم سعی ، کنیم  ، همه از دوگوله هامون بهتر استفاده کنیم ممنون

  • سعید جلیلی

کتابچه انتخاباتی

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۴۶ ب.ظ

سعید جلیلی

  • سعید جلیلی

40 شاخص

شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۵۸ ب.ظ
  • سعید جلیلی