سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

سعید جلیلی

به سمت یک انتخاب

بایگانی
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه

ماه و آه

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۰ ب.ظ

سعید جلیلی

این صحبت ها به دلم نشست شاید به دل شما هم بشینه

انتخاب آخرم

از این که در این چند وقته وبلاگ را با فضای سیاسی رنگین کردم خوشحالم. چند شبهه ای در مورد برخی از کاندیداها برایم حل شد و چند مطلبی روشن شد. در مجموع به نتیجه ای رسیدم که فکر می کنم لا اقل برای خودم حجت شرعی بوده است و اگر به من بگویند فردای قیامت که چرا در آن روز به جلیلی رأی دادی بگویم به این بیست و چند دلیل. و اگر بگویند چرا به حاج باقر عزیز رأی ندادی بگویم به این چند دلیل ایشان را اصلح ندانستم هرچند که اگر حاج سعید نبود یقینا به ایشان رأی می دادم.

امیدوارم که این بحث ها موجب آزرده خاطر شدن مخاطبین به ویژه برادر خوب و خوش قلم و خوش سخن آقای نورانی نشده باشد. بالأخره برای رسیدن به اصلح نیاز بود همه سخنان را بشنوم. صحبت هایم را مطرح کنم و جوابهای آن را بشنوم. نه آن چنان از این مجادله ها و مباحثه ها خوشم می آید و نه علاقه ای به آن دارم.

یادم می آید از دایی خودم زمانی که وبلاگ خارا را می نوشتم پرسیدم چرا وارد سیاست شدید. جواب داد وارد سیاست نشدم آمدم که به مردم کمک کنم. حرف بسیار خوبی بود و بسیار خوبی هست. من هم اگر الآن وارد شدم به خاطر این بود که اول به خودم کمک کنم و در درجه بعدی به آن هایی کمک کنم که فکرمی کردند روحانی ها و رضایی ها به درد این جامعه و این مملکت می خورند. تا حدودی هم به اهدافم رسیدم. و اگر هم در آینده بخواهم وارد سیاست شوم مگر به این هدف نخواهد بود.

خلاصه آن که رأی خود را انتخاب کرده ام و دیگر حرفی ندارم. هندوانه ای را با فن و اهل فن انتخاب کردم و فکر میکنم نمونه خوبی باشد.

از این که در این شب ها مجبور بودم بر روی عکس های حاج باقر رد شوم استغفار می کنم اما از اینکه پایم بر روی عکس روحانی قرار می گرفت که آن هم بی اختیار بود نگران نیستم. از این که از ستاد حاج باقر و رضایی و روحانی ترانه ها می شنیدم، در این شعبان المعظم استغفار می کنم. از این که بچه های ستاد حاج سعید جلوی ستاد را تمییز می کردند که مبادا کارگران شهرداری اذیت شوند خوشحالم و ازاین که گوش هایم بعد از آن ترانه ها درستاد حاج سعید به نوای حضرت آقا و سرود های انقلابی برخورد می کردم خوشحالم. از این که دغدغه ستاد حاج سعید دادن معیار ها بود پخش خاطره ها خوشحالم. ازاین ها خوشحالم. شاید با همین ستاد ها بتوان ساحب ستاد ها را هم شناخت.

فیلم فارس نیوز را که از روز آخر تبلیغات صحنه هایی را گرفته بود دیدم. از روبان های زرد و سفید و بنفش ناراحت شدم و از بی روبان و بی ماشین بودن حاج سعید خوشحال. از این که حاج سعید سوار بر موتور سه ترک می آمد ناراحت نیستم. چون می دانم بی دلیل نبوده است.

پ.ن: علت آن که پایم بر روی عکس حاج باقر و ... می رفت نه این بود که یکی دو عکس روی زمین افتاده بود. نه...به خاطر آن بود که سر تا ته خیابان جلوی ستاد این دو نفر را و حاج باقر، پر کرده بودند از کاغذ های آبی و بنفش و زرد تبلیغات کاندیداها...


برگرفته شده از وبلاگ ماه و آه

  • ۹۲/۰۳/۲۳
  • سعید جلیلی